رمان «پاییز فصل آخر سال است» اثر نسیم مرعشی
نوشته شده توسط : Kloa

۱. تکه‌پاره‌های یک دوستی زنانه
دوستی لیلا، شبانه و روجا نه از جنس هم‌صحبتی ساده، که پناهی است در جهانی سرد. سه‌گانه‌ی زنانه‌ای که به‌جای عشق، بر دوش هم زنده‌اند. اما این رابطه‌ها ترک می‌خورند. درون هرکدامشان زنی ایستاده که از ریشه‌های مشترک عبور می‌کند. هرکدام تنهاست، حتی در جمع. این تنهایی، ستون پنهان روایت است. داستان با همین همدلی‌های شکننده، تعلیق می‌سازد.

۲. فرسایش امید در زندگی روزمره
نسل شخصیت‌ها، نسلی‌ست که امیدهای بزرگ در دل داشت اما در برابر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی تحلیل رفت. داستان لیلا با امید آغاز می‌شود، اما به مرور امیدش ریزش می‌کند. نه از بیرون، بلکه از درون. حتی رابطه‌ی عاشقانه‌اش، رنگ باخته و بی‌رمق شده. امید در این رمان، بیشتر یک خاطره است تا یک میل. زندگی، روزمره‌ای تکرارشونده است و دل‌زدگی، نیروی اصلی رو به عقب کشنده‌ی قهرمان‌هاست.

۳. صداهایی که شنیده نمی‌شوند
زنان داستان، در جست‌وجوی شنیده شدن‌اند. نه فقط در عشق یا خانواده، که حتی در درون خود. شبانه، بیشتر از دیگران درگیر سکوت و قربانی شدن است. او انگار هیچ‌گاه انتخاب نکرده؛ فقط تحمل کرده است. لیلا نیز در رابطه‌اش حس عدم‌تفاهم دارد. سکوت در این رمان یک ابزار سرکوب است. رمان با آن‌که پر از دیالوگ نیست، اما با زیرصدای قوی شخصیت‌ها، پر از گفت‌وگوهای درونی‌ست.

۴. جدال با سنت و مدرنیته در زندگی زنان
سه زن رمان، هرکدام نماد یک موقعیت زنانه در ایران امروز هستند. از فشار سنت در خانواده شبانه، تا میل به مهاجرت و استقلال در روجا. زن ایرانی در این داستان نه سرکوب‌شده‌ی صرف، نه فمینیست قهرمان؛ بلکه انسانی واقعی است با تضادهای درونی. رمان، کاریکاتور نمی‌سازد، بلکه با واقع‌گرایی اجتماعی سراغ مسأله‌ی زنان رفته است. همین صداقت، آن را ماندگار می‌کند.

۵. فضاپردازی شاعرانه و اندوه‌بار
نثر نسیم مرعشی شاعرانه و در عین حال دقیق است. پاییز، نه‌فقط فضای زمانی بلکه تم داستان است. باران، برگ‌ها، غروب‌های سرد، همه در خدمت القای حس اندوه و تردیدند. هر جمله، بوی خستگی و فکرهای ناتمام می‌دهد. نثر او تجربه‌ی زیسته‌ی زنان را با زبانی نرم اما قوی به تصویر می‌کشد. حس تعلیق در هر صحنه موج می‌زند.

۶. پایانی که مثل زندگی واقعی‌ست
رمان با یک نقطه‌ی اوج یا گره‌گشایی دراماتیک تمام نمی‌شود. پایان آن، ادامه‌ی همان روند زندگی‌ست: انتخابی کوچک اما حیاتی. تصمیم لیلا به‌نوعی نماد بازگشت به خود است. داستان با آن‌که تلخ است، اما نومیدکننده نیست. مخاطب حس می‌کند شخصیت‌ها اندکی رشد کرده‌اند، حتی اگر هنوز درد در زندگی‌شان هست. این پایان، تلنگری‌ست برای زندگی ما.

 





:: بازدید از این مطلب : 16
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 24 ارديبهشت 1404 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: